skip to main
|
skip to sidebar
Ye Rooze Digeh
Saturday, June 23, 2007
يه شعر
هيچ ميدانی چرا چون موج
در گريز از خويشتن پيوسته می کاهم
زان که بر این پرده ی تاريک این خاموشی نزديک
آنچه می خواهم نمی بينم
و آنچه می بينم نمی خواهم
شفيعی کدکنی
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
Blog Archive
▼
2007
(22)
►
July
(3)
▼
June
(9)
بازم هيچی ندارم بنويسم.جدا که زندگيم به نظر تخمی م...
يه شعر
درد ماتحت
بی حوصله
ولگردی تو روح منه
تفکرات آشفته
نيمه شب با پينک فلويد
هيچ تيتر جالبی به فکرم نمی رسه
من برگشتم
►
May
(9)
►
April
(1)
No comments:
Post a Comment